چکیده: (2405 مشاهده)
اشاره
چندسالی است که تعدادی از دانشگاههای دولتی و غیردولتی بدون داشتن هیئت علمی متخصص بهاندازه کافی، اقدام به تأسیس رشته مردمشناسی در همه مقاطع مختلف تحصیلی دانشگاهی کردهاند! این اتفاق ناگوار و تعجببرانگیز باعث شده تا این شاخه بسیار مهم و کاربردی علوم اجتماعی بهعلت تولید فارغالتحصیلان ناکارآمد و پرتعداد نهتنها از اهمیتاش کاسته شود بلکه در اذهان عمومی به یک رشته جانبی تبدیل شود، در نتیجه دانشجویانی که برای تحصیل در این رشته پذیرفته میشوند در مقایسه با دانشجویان شاخههای دیگر علوم اجتماعی از انگیزه کمتری برخوردارند.
با تغییر و تحولاتی که تحت عنوان انقلاب فرهنگی در دانشگاهها در دهه 60 روی داد و باعث حذف گرایش مردمشناسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد انجامید، پس از تلاش استادان در دانشگاه تهران بالاخره مجوز بازگشایی رشته مردمشناسی ابتدا در مقطع کارشناسی ارشد (1367) و سپس در مقطع کارشناسی (1375) بهتصویب رسید.
با تأسیس دوباره این رشته، توسعه علوم اجتماعی در کشور شتاب بیشتری پیدا کرد. از این زمان کار تألیف، ترجمه و تحقیق رنگوبوی جدیدی بهخود گرفت و ما شاهد افزایش تدریجی انتشارات در این حوزه از علوم اجتماعی بوده و هستیم. با حیات دوباره این رشته در دهه 70، جذب هیئت علمی در دانشگاهها نیز رو به افزایش گذاشت و دانشگاههای متعددی در سراسر کشور کار بازگشایی این رشته از هر نظر مؤثر و پربار را آغاز کردند. دانشگاههای غیردولتی در اینخصوص از دانشگاههای دولتی پیشی گرفتند و در بسیاری از شهرها حتی شهرهای دورافتاده، رشته مردمشناسی تأسیس شد؛ غافل از اینکه این رشته یک رشته کاملاً تخصصی است و برای پیشبرد آن نیاز به متخصصین واجد شرایط است. در بسیاری از دانشگاهها بدون داشتن حتی یک متخصص، این رشته در مقطع کارشناسی ارشد تأسیس شد و هنوز هم برای تدریس دروس از استادان مدعو و پروازی استفاده میشود و در مواردی اگر این امکان وجود نداشت از استادان رشتههای دیگر (عمدتاً جامعهشناسی و ...) استفاده میکنند. گاهی یک و یا دو استاد از تهران و یا شهرهای دیگر هفتهای یا دوهفتهای یکبار به این واحدها میروند و اغلب دروس تخصصی را تدریس و پایاننامهها را با هر موضوعی بدون درنظرگرفتن تخصص راهنمایی میکنند!
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1397/3/23 | پذیرش: 1397/3/23 | انتشار: 1397/3/23