چکیده: (3186 مشاهده)
مردمشناسی زمانه
مردمشناسی یکی از رشتههای علوم اجتماعی است که رویکرد ویژهای به موضوع فرهنگ و مطالعات فرهنگی دارد. تحولات اجتماعات امروزی تحت تاثیر تغییرات فرهنگی و ابعاد مختلف آن است. در واقع فرهنگ را میتوان از اساسیترین و مرکزیترین مفهوم در مردمشناسی دانست. مردمشناسی با پذیرش این اصل که فرهنگ در ساختارهای اجتماعی نقش موثر و تعیین کنندهای دارد، به مطالعه فرهنگ در جوامع مختلف پرداخته و همواره کوشیدهاست تا با مطالعه سیر تحول فرهنگ، علل تغییرات فرهنگی را بیابد تا کارگزاران متناسب با آن برنامههای مورد نیاز را فراهم آورند.
مردمشناسی در ایران دورانگذار خود را میگذراند این به آن معنی است که تغییرات در بستر تحولات معطوف به جهان اجتماعی ازیکسو و ازسویدیگر تغییر رویکردهای علمی در آکادمیای بینالملل در نسبت با تحولات جهانی رخ داده که این تغییرات را در چند زمینه میتوان دنبال کرد.
در بررسی متون و محتوای مردمنگارانه اینگونه دریافت میشود که گستره بزرگی از بینش مردم نگاشت ایران، در ادبیات مکتوب و سنتهای شفاهیِ نهفته که از ابتدای قرن بیستم، توسعه یافتهاست. مردمشناسی دانش شناخت فرهنگ است و به این دلیل نگاه مردمشناختی را میتوان پیش از شکلگیری نهادهای علمی و دانشگاهی نیز مشاهده کرد.
در این میان سهم حوزه دانشگاهی به نسبت ادبیات غیر آکادمیک همواره کمتر بوده است. نگاهی به محتوای تولید شده از فرهنگ عامیانه در متون مردم نگاری حاکی از آن است که بین دو حوزهی متنی مورد نظر مراودۀ چندانی وجود ندارد گویا که دانشگاهها راه دیگری در مطالعات فرهنگی و تولید ادبیات مردم شناسی دنبال کردهاند.
چالش رشتههای جامعهشناسی، مردمشناسی وحتی انسانشناسی که تا قبل این درمرزبندیهایی همگرا و واگرا با یکدیگر به لحاظ روش و قلمرو مطالعه، قرار میگرفت و به شکل تنگاتنگی در بررسی و تحلیل پدیدههای اجتماعی فرهنگی گاه در مقابل هم قرار میداد با بروز و ظهور میانرشتهایها در پر کردن خلاءهای مطالعاتی از یکسو و همگرایی متدولوژیک در وارسی پدیدههای خاص فرهنگی اجتماعی تقلیل یافتهاست. شاید بتوان ریشۀ جدایی رشتههای مردمشناسی از سایر رشتههای علوم انسانی (جامعه شناسی)، را در تقسیمبندی اولیهای جستوجو کرد که مردمشناسی را محدود به مطالعه گروهی از مردمان فاقد دولت و تمدن می دانست حال آنکه مردمشناسی میتواند مطالعاتی فراتر از موضوعات گذشته را شامل شود.
امروزه با غلبه شیوههای زیست شهری نسبت به سایر سبکهای زندگی ضرورت گذار از تمرکز صرف به حوزههای خاص فرهنگی احساس میشود محدودکردن حوزههای مردم شناسی به جوامع غیرشهری نشان از بیتوجهی به تحولاتی است که امروزه همه جوامع را تحت تاثیر دگرگونیهای جهانیشدن و ارتباطات رسانهای و ...قرار دادهاست. گرچه تا نوسازی و بنیانگذاریِ مردم شناسی به مفهوم یک علم جدید، فاصله زیادی وجود دارد. در کشور ما مردمشناسی با بررسیهای جوامع روستایی و عشایری عجین شدهاست. حال آنکه سالهاست که در دانشگاههای دنیا رشته مردمشناسی باز تعریف شده و مطابق بر نیاز، مطالعه ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در سایر اشکال زیستی انسانی را در برنامه خود قرار داده است.
مردم شناسی در جهان، به شکلگیری نگاه جدیدی در میان انسانها کمک بسیاری کردهاست، توجه به جایگاه تنوع و نسبیت فرهنگی، نقد و نفی قوممداری نمونههایی از این ارزشها بهشمار میرود و در ایران نیز با نشاندادن لایههای معنایی فرهنگ و تمدن نقش مهمی در خودآگاهانه کردن هویت ایرانی داشتهاند اما این مساله مهم را نباید فراموش کرد که فرهنگ و هویت پدیدههایی ایستا نیستند و دارای پویایی قدرتمندی هستند لذا جامعه باید بهطور دایم در حال مطالعه مردمشناختی فرهنگ و هویت جامعه خود باشد.
برای این منظور دو هدف مهم کاملاً مشهود است: روزآمدکردن رشته مردمشناسی در حوزههای پژوهشی ـ آموزشی و بالابردن کیفیت فعالیتهای غیر دانشگاهی در تولید منابع و ادبیات مربوط به این حوزه و همچنین لزوم توجه به جنبههای کاربردی مردمشناسی برای پیشرفت این رشته در ایران و نقشی که در الگوی توسعه پایدار ایفا میکند حیاتی است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1397/3/23 | پذیرش: 1397/3/23 | انتشار: 1397/3/23