چکیده: (1600 مشاهده)
اشاره
یکی از کتابهای خوبی که در سال 96 همزمان با نمایشگاه کتاب منتشر و به جامعه فرهنگی ما معرفی شد کتاب شرایط امکان علوم اجتماعی در فلسفه غرب و فلسفه متأخر اسلامی به قلم آقای دکتر ابوالفضل مرشدی است که در واقع بخش عمدهاش رسالۀ دکتری ایشان در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بوده و آقای دکتر محمدعلی مرادی هم مقدمهای بر کتاب نوشتهاند. این کتاب در حجمی نزدیک به 400 صفحه و در 11 فصل تنظیم شده که به بنیادهای فلسفی علوم انسانی از منظر ایمانوئل کانت فیلسوف آلمانی قرن هجدهم و علامه طباطبایی فیلسوف معاصر اسلامی نوصدرایی میپردازد. من برای اینکه دوستان با کتاب آشنایی کلی پیدا کنند و با چارچوب مباحث آشنا شوند، عناوین فصلهای کتاب را عرض میکنم. در فصل اول به طرح مسئله پرداخته شده و شامل مباحثی چون «محل منازعه علوم اجتماعی در ایران»، «کانت و ازجاکندگی معرفتی» و «علامه طباطبایی و تکانه معرفتی» است. فصل دوم مبانی نظری و روششناختی کار معرفی شده که شامل مباحثی چون «تجدد و تحول در متافیزیک»، «علم جدید و تصویر واپسین از جهان»، «تناظر مفاهیم متافیزیکی و مفاهیم سیاسی و اجتماعی هر عصر»، «مفاهیم آبستن اندیشه جدید» و «تحول در متافیزیک و منطق و شرایط امکان علوم جدید» است.
بعد از این دو فصل مقدماتی، بخش اول کتاب تماماً به کانت اختصاص دارد و شامل چهار فصل است. در فصل اول این بخش با عنوان «کانت، از جاکندگی معرفتی و انقلاب کوپرنیکی»، آقای مرشدی با مروری بر سه کتاب اصلی کانت، انقلاب کوپرنیکی وی در سه حوزه شناخت، اخلاق و غایتشناسی را تشریح کردهاست. فصل دوم و سوم این بخش (فصل پنجم و ششم کتاب) به پیامدهای انقلاب کوپرنیکی کانت در حوزه انسانشناسی و خداشناسی اختصاص دارد. این پیامدها عبارتاند از ظهور «سوژه خودبنیاد» و انتقال از «الهیات نظری» به «الهیات اخلاقی». فصل سومِ بخش کانت با عنوان «اجتماع انسانی و شرایط امکان علوم اجتماعی نزد کانت» به نقش کانت در فراهمکردن شرایط ظهور علوم اجتماعی جدید در غرب پرداختهاست. بخش دومِ کتاب که دربرگیرنده پنج فصل است، تماماً به علامه طباطبایی اختصاص یافتهاست. در فصل اولِ این بخش، اهمیت و جایگاه علامه طباطبایی در اندیشه اجتماعی معاصر ایران تشریح شدهاست. در این فصل، سه تفسیر رایج از علامه در ایران آورده شده: تفسیر اول که علامه را نشانه و تأییدی بر «امتناع اندیشه در سنت» میداند. تفسیر دوم که علامه را نشانه تذبذب و اعوجاج سنت در مواجهه با عصر جدید میداند. و تفسیر سوم که در علامه به دنبال «مفاهیم آبستنِ مفاهیم اندیشه جدید» میشود. آقای مرشدی تصریح میکند که این کتاب در امتداد تفسیر سوم از علامه است و مبحث «اعتباریات» علامه را ظرفیتی برای پیوند و گفتگوی سنت و تجدد میداند. در فصلِ دوم این بخش، نحوه مواجهه علامه با «تکانه معرفتی» زمان خودش تشریح میشود. در فصلهای سوم و چهارم این بخش، خداشناسی و انسانشناسی علامه بحث شده و جابجاییهای صورتگرفته در اندیشه ایشان نسبت به پیشینیانشان تشریح شدهاست. فصل چهارمِ این بخش «اجتماع انسانی و شرایط امکان علم اجتماعی نزد علامه» نام دارد که در آن به نقش علامه در ایجاد شرایط برای شکلگیری «سنت مستقل علوم اجتماعی» در ایران پرداخته شدهاست. کتاب با فصل «خلاصه و نتیجهگیری» به پایان میرسد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1397/3/23 | پذیرش: 1397/3/23 | انتشار: 1397/3/23